پیش صاحبنظران ملک سلیمان باد است
بلکه آن است سلیمان که ز ملک آزاد است
این که گویند که بنیاد جهان بر آب است
مشنو ای خواجه که چون در نگری بر باد است
هر نفس مهر فلک بر دگری میافتد
چه توان کرد چو این سفله چنین افتاده است
دل در این پیرزن عشوهگر دهر مبند
کاین عروسی ست که در عقد بسی داماد است
یاد دار این سخن من که پس از من گویی
یاد باد آن که مرا این سخن از وی یاد است
گر پر از لاله سیراب بود دامن کوه
مرو از راه که آن خون دل فرهاد است
همچو نرگس بگشا چشم و ببین کاندر خاک
چند روی چو گل و قامت چون شمشاد است
خیمه انس مزن بر در این کهنه رباط
که اساسش همه بی موقع و بی بنیاد است
حاصلی نیست به جز غم ز جهان خواجو را
شادی جان کسی کز دو جهان آزاد است
خواجوی کرمانی
از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟
گفت: بله فقط یک نفر.
- چه کسی؟
- سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشههای خود و در
حقیقت به طراحی مایکروسافت می اندیشیدم، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم
که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه
خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد
ندارم. خواستم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی
این نگاه پر توجه مرا دید گفت این روزنامه مال خودت؛ بخشیدمش؛ بردار برای خودت.
گفتم: آخه من پول خرد ندارم!
گفت: برای خودت! بخشیدمش!
ادامه مطلب...
نخست توجه به این نکته لازم است که ما فلسفه خیلی از احکام را نمیدانیم و تنها بخشی از احکام که فلسفه آن در روایات بیان شده، برای ما روشن است .
آن چه به نظر میرسد آن است که در اسلام فراوان سفارش شده که به یاد مردگان باشید و به نیّت آنها کارهای خیر انجام دهید، زیرا آنها به شدت نیازمند هستند که از طرف دیگران، هدیهای به ایشان فرستاده شود. در عالم خواب، بعضی اموات، به این مطلب اشاره کردهاند که شما زندهها، اگر استخوانی که جلو حیوانی میاندازید، ثواب آن را برای ما نیت کنید، خداوند به ما پاداش و اجر خواهد داد. در روایات زیادی توصیه و ترغیب به زیارت اهل قبور و احسان نمودن و هدیه دادن به آنها آمده است. در روایتی که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است آن حضرت چنین میفرماید: مردگانتان را که در قبرها آرمیدهاند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.[انوار الهدایة ص 115 به نقل از: الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری صفحه 232.] و در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او میشود شادمان میگردد همان گونه که زنده به وسیله هدیهای که به او میدهند خوشحال میگردد.[الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص: 233] یکی از بهترین اعمال خیر قرائت قرآن و تدبر در آن است، خصوصاً سوره حمد یا فاتحة الکتاب که در آیه شریفه 87 از سوره حجر در کنار کل قرآن قرار گرفته است، آنجا که میفرماید:*وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ*[سوره حجر آیه 87. ] «ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم!» مصادیق احسان به مردگان چیست؟ احسان به مردگان مصادیق متعددی دارد، مانند دادن خیرات، مبرات و هدیه نمودن ثواب آن به آنان، طلب استغفار از خداوند برای آنان و نیز انجام برخی اعمال که از آنها به عنوان صدقات جاریه یاد شده است؛ مانند ایجاد بناهای خیریه، مدرسه سازی، مسجد سازی و ...، کار هدایت و ارشاد مردم، ایجاد پارک و فضای سبز جهت استفاده عموم و ...، که تمام این اعمال توسط فرشتگان الهی ثبت و به کسانی که به نیت آنها احسان میگردد داده میشود. یکی از بهترین اعمال خیر قرائت قرآن و تدبر در آن است، خصوصاً سوره حمد یا فاتحة الکتاب که در آیه شریفه 87 از سوره حجر در کنار کل قرآن قرار گرفته است، آنجا که میفرماید:*وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ*[سوره حجر آیه 87. ] «ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم!» در روایتی که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است آن حضرت چنین میفرماید: مردگانتان را که در قبرها آرمیدهاند از یاد نبرید.
ادامه مطلب...
یکی از عالیترین توصیفات از حضرت زین العابدین علیه السلام در آئینه اشعار تابناک فرزدق منعکس است. در این قسمت زمینه انشاء این اشعار و بازتاب آنها را بررسی می کنیم:
در سالی از سالها هشام بن عبدالملک (برادر خلیفه مروانی « ولید بن عبدالملک » و از مهمترین عناصر حکومتی) برای حج به مکه آمد و وقتی وارد مسجدالحرام شد و خواست برای بوسیدن و استلام حجرالاسود اقدام کند اما به خاطر ازدحام مردم موفق نگردید.
اطرافیان او برایش منبری نصب کردند و او بر آن نشست و شامیان گرد او حلقه زدند. در همین حال بود که امام سجاد علیه السلام با لباس احرام پیش آمد.
امام شروع به طواف کرد و چون به حجرالاسود رسید، مردم همه به خاطر هیبت ایشان راه گشودند تا اینکه امام موفق به استلام و بوسیدن حجر گردید.
شجاعت و صراحت فرزدق در تمجید امام
یکی از شامیان حاضر در آن جمع گفت: « ای هشام، او کیست؟ » هشام پاسخ داد: « او را نمی شناسم. » چرا که هشام نمی خواست اهل شام او را نشناسند.
فرزدق که در آن جمع حاضر بود بانگ برآورد که: « من او را می شناسم. » فرزدق در آن جمع و در حضور هشام شروع به سرودن قصیده غراء خود کرد
قابل توجه است که این شاعر شجاع این قصیده را در جائی مخفی و یا در کتاب خود بیان نکرد، بلکه در حضور یکی از ارکان حکومت مقتدر مروانی و در حضور صدها نفر که از همه جای دنیای اسلام برای حج آمده بودند و هر نوع تمجیدی از اهل بیت به ویژه بیان فضائل بی نظیر بارزترین فرد دودمان پیامبر یعنی حضرت زین العابدین، به معنای نفی صریح و طرد غاصبان خلافت بود، این قصیده حماسی را سرود. و پر واضح است چه پیامدهای ناگواری برای شخص او داشت ولی او با این کار اسم خود را برای همیشه در طومار مدیحه سرایان شجاع دودمان عصمت و طهارت (علیهم السلام) ثبت کرد. قصیده فرزدق چنین است :